اجرای پروژه های ساختمانی توسط معماران
آیا معماران می توانند بساز بفروش های خوبی باشند؟
آیا معماران باید از دنیای ساخت و ساز و اجرای پروژه های ساختمانی فاصله بگیرند؟ آیا می توانیم مسئولیت کامل طرح های خود را در مرحله ساخت و اجرا بر عهده بگیریم؟
امروزه بسیاری از معماران صرفا بر روی طراحی پروژه ها متمرکز می شوند.
از آنجایی که هزینه های بخش طراحی ساختمان ها نسبت به درآمد حاصل از کل ساختمان بسیار اندک است،
این امر معماران را به ضعیف ترین نقاط اقتصادی حرفه ساختمان هدایت می کند.
در بین بساز بفروش ها ، کارفرما ها و سایر فعالان در حوزه ساخت و ساز ، معماران معمولا دارای نقشی هستند که مسئولیت بالا و در عین حال دستمزد کمی دارد.
بعلاوه یک معمار که صرفا مسئولیت طراحی را به عهده می گیرد ، معمولا کنترل کامل بر روی اجرا ی طرح خود ندارد.
و همین مسئله باعث می شود تا اکثر معماران تمایل داشته باشند تا طرح را خود اجرا کنند!
اگرچه این مسئله هنوز در مراحل ابتدایی خود است ، اما نشانه خوبی بر این مطلب است که معماران می توانند موضوعات مرتبط با خود مانند اجرا را در دست خود بگیرند و جایگاه واقعی خود را در صنعت ادعا کنند.
با وجود این ، این جاه طلبی جدید چالش هایی را به همراه دارد.
انتقال یک پروژه از فاز طراحی به فاز ساخت بر روی زمین نیاز به مهارت های بیزینسی دارد که در مدارس معماری به آن پرداخته نمی شود.
آیا یک معمار قادر است شکاف موجود را پر کند و به عنوان مجری فعالیت کند؟
اجازه بدهید نگاهی به عواقب و مزایای اجرای پروژه های ساختمانی توسط معماران بیاندازیم :
مزایا :
معمارها فرایند اجرای پروژه های ساختمانی ، ساختمان و اجرا را درک می کنند
معمارها جنبه های مختلف پروژه را با توجه به تحصیلات و تجربیات خود درک می کنند.
معمولا دارای تجربه مدیریت پروژه هستند و فرایند های آنالیز سایت و پروژه ، تکنیک های ساخت ، دریافت مجوز های ساهت و ساز و کنترل بودجه را درک می کنند.
بویژه در مورد دفترهای معماری کوچک که درآنها مدیران پروژه باید مسئولیت های مختلفی را از رهبری پروژه ، مذاکره با کارفرما و مجری ، زمان بندی و نظارت پروژه بر عهده بگیرند.
به دلیل این ویژگی تطبیق پذیری پروژه ، معماران می توانند اطمینان بدهند که ساخت و ساز طبق زمان بندی و کمتر از بودجه در نظر گرفته انجام خواهد شد.
بعلاوه بر مبنای این مهارتهای کلی و صلاحیت ها ، معماران معمولا در چند حوزه مهارت خواهند داشت. این مسئله بسیار در فرایند ساخت و ساز مهم خواهد بود.
طرح خوب ، ارزش بیشتری در بازار دارند
تخصصی که معماران دارند تاثیر قابل توجهی بر روی جنبه های اقتصادی پروژه خواهد داشت.
برای مثال ، ویژگی های طراحی پایدار می توانند ارزش یک ملک را افزایش دهند.
به علاوه بازار ارزش بیشتری به چیزهای خاص می دهد.
مردم به ساختمان های پایدار علاقه بیشتری دارند. در این راستا معمارانی که در این زمینه دانش دارند می توانند به نحوی طراحی کنند که هزینه های اجرا کمتر شود.
همچنین می توانند استراتژی هایی را در نظر بگیرند که در دراز مدت سود به همراه داشته باشد.
احتمال بیشتری دارد که معمارانی که خود مجری هستند راهکارهای خلاقانه و نوآورانه استفاده کنند.
راهکارهایی که بساز بفروش های عادی ممکن است از آنها چشم پوشی کنند یا حتی آن را رد کنند.
معمارها می دانند که شهرها چگونه کار میکنند
معمارها به فکر ساختن فضا هستند تا ایجاد اشیایی گسسته از فضای اطراف. معماری که همزمان مجری نیز می باشد.
یک معمار در طول دوره تحصیلی خود آموزش دیده است تا رابطه ساختمان با بافت مجاور را نیز در نظر بگیرد ، و مطمئن شود که این مسئله دارای مزایای طولانی برای کارفرما ، و همسایه های او می باشد.
معمارها در زمینه شهرسازی و شناخت نواحی که دارای پتانسیل های توسعه هستند آموزش هایی دیده اند.
آنها ممکن است پتانسیلهایی را در یک قطعه زمین خالی ببینند که از چشمان دیگران مخفی مانده است.
به عنوان مثال برخی از بهترین ساخت و سازهای معمارانه در زمین هایی ایجاد شده اند که در ظاهر شکل هندسی مطلوبی نداشته اند! آیا این دلایل برای اجرای پروژه های ساختمانی توسط معماران کافی نیست؟
ولی معماران با بررسی شرایط زمینه موفق به اجرای بهترین طرح شده اند.
عواقب
فقدان دانش بیزینسی
بسیاری از معماران می دانند که چگونه طراحی کنند ، خط بکشند ، بنویسند ، مشخصات را بیان کنند یا بر فرایندهای ساخت و ساز نظارت کنند، اما اطلاعات کمی درباره سرمایه ، مدلهای مالی و پولی ، و فهم پروژه از دید بیزینسی دارند.
افرادی که در دفترهای معماری بزرگ کار می کنند ، در فرایند های طراحی مشارکت کمتری دارند ،
بنابراین وقتی بحث بر سر ساخت و ساز و بیزینس است ، در این زمینه تجربه کمی دارند.
به علاوه به دلیل فقدان مهارت های کلی بیزینسی ، بیشتر معماران درباره ساختارهای مالی و بیزینسی اطلاعات کمی دارند.
مسائلی مانند نرخ رشد یا فاکتورهای مهم دیگر مانند کدها و ضوابط ساختمانی و قوانین محدوده بندی مهم هستند.
اکثریت معماران هنوز باید یاد بگیرند که هزینه ، پارامتر اساسی برای طرح های آنهاست.
گیر افتادن در مرحله طراحی
با وجود تمام دانشی که معماران درباره جنبه های مختلف یک پروژه دارند ، معمولا در مرحله طراحی گیر می کنند.
چون معماران در مرحله طراحی دارای مهارت های زیادی می شوند در حالی که وجهه بیزینسی مسئله را نادیده می گیرند.
هنوز هم مدارس معماری مسئله مهم جنبه های بیزینسی را نادیده می گیرند.
این مسئله در آینده کاری معماران ادامه پیدا می کند و منجر به این می شود که معماران صرفا به عنوان طراح مشغول به کار شوند.
در حالیکه وقتی در پروژه خود درگیر می شوند که باید آن را اجرا کنند مسائل مختلف تکنیکی ، منطقی ، و فاکتورهای مالی را در تصمیم گیری های طراحی خود باید در نظر بگیرند.
و هضم این مسئله معمولا برای معماران مشکل است. بنابراین اجرای پروژه های ساختمانی ، مسئولیتی سنگین است.
آشنا نبودن با روند بازار
تغییر در تقاضای بازار، شاخصه های سود آور را نشان می دهد.
برای اینکه بدانیم بر روی ساخت آپارتمان تمرکز کنیم یا ساختمان های میان مرتبه یا چند منظوره یا تیپولوژی های دیگر ساختمان ، سازندگان نیازهای بازار را بررسی می کنند و بر مبنای آنها هدف گذاری می کنند.
تفاوت زیادی در طرح خواهد بود زمانی که شما برای فروختن یک ساختمان طراحی کنید یا برای اجاره دادن آن!
تصمیم گرفتن اینکه چه سازه ای انتخاب کنید یا این مسئله که ارزش ساختمان در طول زمان بیشتر یا کمتر خواهد شد.
سازندگان نیاز دارند بدانند که بهترین زمان توسعه، خرید یا فروش بر مبنای نیازهای بازار چه زمانی است.
این مسئله می تواند یک چالش عمده برای معمارانی باشد که تجربه کمی در ساخت و ساز دارند.
تلفیق کردن مهارت های مختلف از طراحی تا مسائل مالی و بازاریابی یک مسئله دلهره آور است.
با وجود این بسیاری از معماران تمایل دارند به این سمت حرکت کنند.
و دفترهای بسیاری ثابت کرده اند که ایجاد توازن بین طراحی خوب و طراحی سود آور ممکن است.
نظر شما چیست؟! آیا معماران می توانند مجری خوبی برای طرح های خود باشند؟! آیا می توانند اجرای پروژه های ساختمانی را خود به عهده بگیرند؟
این مطلب را می توانید با دیگران به اشتراک بگذارید.
[teleShare]
دیدگاهتان را بنویسید